تناقضات تورمی | نرخ تورم بالاتر از اعدادی است که اعلام میشود
تورم یکی از بزرگترین و اساسیترین مشکلات اقتصاد کشور است که در ۴۰ سال گذشته به دلیل مشکلات اقتصادی داخلی و فشارهای خارجی گریبانگیر اقتصاد ایران بوده است.
نرخ رشد نقدینگی در اقتصاد کشور براساس اعلام بانک مرکزی چه در دوره کوتاهمدت و چه در بازه زمانی بلندمدت همواره در محدوده ۲۵ تا ۳۰ درصد باقیمانده است که نرخ رشدی بالاست. این نقدینگی غیرقابل کنترل و مدیریت باعث شده تا همه بازارهای مالی، پولی و همچنین متغیرهای واقعی اقتصادی تحتالشعاع قرار بگیرند و همین موضوع هم همیشه جزو نگرانیهای بدون راهکار مسئولان عرصه اقتصادی کشور بوده و هست ولی همچنان براساس شواهد موجود شاهد رشد نقدینگی و بهتبع آن تورم هستیم.
از ابتدای امسال پیشبینی میشد که دشواری مبادلات و کاهش درآمد های ارزی دولت، روند واردات مواد اولیه، کالاهای واسطهای و سرمایهای مورد نیاز تولید را با دردسر و دشواری روبهرو کند که در نهایت کاهش عرضه را به همراه خواهد داشت. این عوامل در کنار باقی ماندن انتظارات تورمی در جامعه همگی باعث شدند تا بر نرخ تورم برای حرکت رو به بالا فشار وارد شود.
از طرفی با کاهش صادرات نفت هم به دلیل تحریم و هم به دلیل کاهش قیمت نفت درآمدهای دولت به شدت کاهش یافت، از طرف دیگر تشدید شیوع بیماری کرونا بر فعالیت بسیاری از کسبوکارها اثر گذاشت و ظرفیت مالیاتگیری دولت در سال جاری کاهش پیدا کرد.
همه این عوامل به اضافه مشکلات ساختاری دولتی و مدیریت کجدارومریز دولت روحانی باعث شد که امروز ایران جزو معدود کشورهایی باشد که تورم دورقمی بالایی دارد. این درحالی است که بسیاری از کارشناسان اقتصادی بر این باورند که مسئولان اقتصادی در کنار همه فشارهای ناشی از تحریم، میتوانستند با تکیه بر تولید داخلی از حجم خسارت های اقتصادی بکاهند، اما این اتفاق به دلیل وجود برخی رانتها نیفتاد و همچنان هم با وجود اصرار برای ادامه روشهای مدیریتی تاریخ مصرف گذشته و قوانین و مقررات در همتنیده و دستوری نمیتواند گرهای از مشکلات اقتصادی باز کند ادامه این روند صرف هزینههای مردم را بیشتر میکند.
تناقضات تورمی
محاسبه تورم در کشور روشهای مختلفی دارد، اما دو سرفصل است که نشان میدهد هر ماه اقتصاد با چه میزان تورمی حرکت کرده است. مرکز آمار ایران و بانک مرکزی هر دو منابعی هستند که براساس متغیرهایی که برای خود دارند میزان تورم را محاسبه و اعلام میکنند.
تا اینجای کار مشکلی نیست، مشکل از جایی شروع میشود که این دو مرکز هر کدام آمار خود را درست میداند درحالیکه آمارهای منتشر شده از سوی این دو منبع یکسان نیستند! یعنی به طور ذاتی با متفاوت بودن المانهای اندازهگیری تورم در این دو منبع طبیعی هم هست که میزان تورم یکسانی محاسبه نشود!
یکی از آفتهای برنامهریزی اقتصادی نبود آمار و اطلاعات دقیق، درست و قابل اتکایی است که بتوان بر مبنای آن برنامهریزی کرد. خود تورم هم مانند آمارها، دستخوش تغییرات زیادی است و رشد روزافزون آن باعث شده تا زندگی بسیاری از مردم دچار تحول اساسی عموما منفی شود.
بدین معنا که بسیاری از دهکهای پایین جامعه با رشد تورم به خاک سیاه نشستند و فقر گسترش یافت؛ گرانی افسارگیسخته همه بخشهای اقتصاد را فرا گرفته ولی هنوز هیچ برنامه مشخصی از سوی مسئولان اقتصادی برای کنترل تورم دیده نمیشود.
وضعیت اقتصادی ایران به شکلی است که از ابتدای امسال تورم ماهانه و نقطه به نقطه رشد قابل توجهی نسبت به مدت مشابه سال گذشته خود را نشان میدهد و این هم به این معناست که با رشد تورم قیمت کالاها و خدمات مورد نیاز مردم هم رشد کرده است.
آنچه تورم بر سر اقتصاد آورد
به گزارش آرمان، تورم یکی از عوامل موثر بر کوچکشدن اقتصاد است، به عقیده برخی از کارشناسان اقتصادی امروز اقتصاد ایران کوچک شده است. سفره مردم در سایه کوچک شدن اقتصاد آب رفته و سبد خانوار خالی شده است، بخش عمده درآمدهای مردم برای تامین مسکن و معیشت صرف میشود، ارزش پول ملی به صورت بیسابقهای کاهش یافته و سرمایهگذاری داخلی و خارجی به شدت کاهش یافته است.
امروز میانگین هزینه سبد خانوار چهار نفره به رقم هشت تا نه میلیون تومان و خط فقر به ۱۰ میلیون تومان رسیده است! اینها آثار تورمی هستند که از ابتدای سال رشد کرده و پیشبینیها از رسیدن آن به ۳۷ درصد در پایان سال حکایت دارد هر چند که خیلیها معتقدند این بسیار بالاتر از اعدادی است که به صورت رسمی اعلام میشود!